menusearch
shahidoshahed.ir

شهید ابراهیم هادی ,

شهید ابراهیم هادی - اَنتَ ابراهیم هادی شهید ابراهیم هادی - اَنتَ ابراهیم هادی از گوشه ای نگاه کردم. درست فهمیده بودم در زیر نور ماه کاملاً مشخص بود. یک عراقی در حالی که کسی را بر دوش حمل می‌کرد به ما نزدیک می‌شد !  

خیلی آهسته ابراهیم را صدا زدم. اطراف را خوب نگاه کردم . کسی غیر از آن عراقی نبود ! 
پنج شنبه هفدهم خرداد ۰۳
شهید ابراهیم هادی - بازی والیبال در مدرسه شهید ابراهیم هادی - بازی والیبال در مدرسه خنده ام گرفت. من با تیم ملی والیبال به مسابقات جهانی رفته بودم. خودم را صاحب سبک می‌دانستم . 

حالا این آقا می‌خواد ...! گفتم باشه. توی دلم گفتم : ضعیف بازی می‌کنم تا ضایع نشه ! 

سرویس اول را زد. آن قدر محکم بود که نتوانستم بگیرم ! دومی، سومی، و ... رنگ چهره ام پریده بود . 

جلوی دانش آموزان کم آوردم ! 
سه شنبه یازدهم اردیبهشت ۰۳
شهید ابراهیم هادی و حوزه حاج آقا مجتهدی شهید ابراهیم هادی و حوزه حاج آقا مجتهدی سوارش کردم، بین راه گفتم : چند وقته این پلاستیک رو دستت می‌بینم چیه !؟ گفت : هیچی کتابه ! 

بین راه، سر کوجه نائب السلطنه پیاده شد. خداحافظی کرد و رفت. تعجب کردم، محل کار ابراهیم اینجا نبود. پس کجا می‌رفت ؟! 
شنبه بیست و پنجم فروردین ۰۳
شهید ابراهیم هادی و نماز اول وقت شهید ابراهیم هادی و نماز اول وقت مصداق این حدیث بود که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند :  هر که به مسجد رفت و آمد کند از موارد زیر بهره می‌گیرد : « برادری که در راه خدا با او رفاقت کند، علمی تازه، رحمتی که در انتظارش بوده و ... چهارشنبه شانزدهم اسفند ۰۲ شهید ابراهیم هادی - حلال مشکلات شهید ابراهیم هادی - حلال مشکلات از جبهه بر می‌گشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در حرکت بودم. اما مشغول فکر ؛ الان برسم خانه همسرم و بجه هایم از من پول می‌خواهند . دوشنبه هفتم اسفند ۰۲
تمامی خدمات و محصولات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است. .
facebooktwiteryoueitaa