menusearch
shahidoshahed.ir

داستان شهید ابراهیم هادی برای کودکان - رئیس بد اخلاق -140 ,

۱۴۰۴/۳/۸ پنجشنبه
(1)
(0)
داستان شهید ابراهیم هادی برای کودکان - رئیس بد اخلاق -140
داستان شهید ابراهیم هادی برای کودکان - رئیس بد اخلاق -140

گفتگو ی شهید ابراهیم هادی و دوستش در مورد اخراج رئیس بد اخلاق فدراسیون ورزشی

 

تصمیم برای برکناری رئیس فدراسیون بد اخلاق

یه روز، آقا ابراهیم و دوستش، آقا رضا، به دعوت رئیس تربیت بدنی رفتن توی اون اداره تا کار کنن و به مردم کمک کنن.

اونا خیلی مهربون بودن. رئیس اداره ازشون خواست که همه‌جا رو خوب نگاه کنن و اگه مشکلی دیدن، بگن.

یه روز صبح، آقا ابراهیم توی اتاق کارش بود که دوست و همکارش رضا وارد شد و یه نامه که دیروز نوشته بود رو محکم روی میز  آقا ابراهیم گذاشت که پشت میز نشسته بود.

ابراهیم نامه را از روی میز برداشت و پرسید:
— این نامه چیه نوشتی ؟

آقا رضا گفت:
— این نامه حکم برکناری یه رئیس بد اخلاق و قانون شکن هست که چندین بار گزارش اونو به ما دادند باید اونو از کار برکنار کنیم ! لطفا شما نامه رو امضا کن تا اونو از ریاست فدراسیون برکنار کنیم !

آقا ابراهیم گفت:
— خودت باهاش صحبت کردی؟

— نه، ولی همه همینو می‌گن!

آقا ابراهیم گفت:
— خب اگه باهاش حرف نزدی، از کجا می‌دونی؟! بیا بریم خونش، باهاش صحبت کنیم!

آقا رضا گفت:

رفتن پیش اون هیچ فایده ای نداره، این آدم فقط با برکناری از پست ریاست تغییر می‌کنه ،آخه بار اولش نیست !

آقا ابراهیم گفت:

— ولی من نظرم اینه که اول باهاش صحبت کنیم، ببنیم نتیجه کار چی میشه من مطمئن هستم صحبت رو در رو با او بی تاثیر نیست.

آفا رضا گفت :
— باشه، من رو حرف شما حرف نمی‌زنم بریم!

 

 

 

داستان شهید ابراهیم هادی برای کودکان رئیس بد اخلاق و قانون شکن

گفتگوی شهید ابراهیم هادی با رئیس فدراسیون در مورد تخلف هایش

 

گفتگوی شهید ابراهیم هادی با رئیس فدراسنون متخلف

عصر، با هم سوار موتور شدن و رفتن جلوی خونه‌ی اون آقا.

دیدن یه خانم بی‌حجاب در رو باز کرد، بعد همون آقا با ماشینش رفت توی حیاط.

آقا رضا گفت:
— دیدی؟ درست گفتن!

ولی آقا ابراهیم گفت:
— هنوز باهاش حرف نزدیم! بیا بریم زنگ بزنیم.

زنگ زدن. اون آقا تعجب کرد، اما در رو باز کرد.

آقا ابراهیم با لبخند گفت:
— سلام! من ابراهیم هادی هستم اومدم چند دقیقه باهاتون صحبت کنیم.

اون آقا گفت:
— بفرمایید! حتماً!

آقا ابراهیم با مهربونی گفت:
— ببین، وقتی رئیس هستی، باید با همه خوب رفتار کنی. مخصوصاً با خانم‌ها.
و همسر آدم هم نباید بیرون از خونه طوری باشه که دل بقیه رو ناراحت کنه.

اون آقا ساکت بود و گوش می‌داد.

داستان شهید ابراهیم هادی برای کودکان - رئیس بد اخلاق

شهید ابراهیم هادی برگه برکناری رئیس فدراسیون را بیرون آورد و به او نشان داد


بعد، آقا ابراهیم یه برگه از جیبش درآورد. گفت:
— این، نامه‌ی اخراج شماست…

تصویر  شهید ابراهیم هادی در داستان برای کودکان

شهید ابراهیم هادی نامه برکناری از ریاست رئیس فدراسیون را پاره می‌کند

 

شهید ابراهیم هادی برگه برکناری رئیس فدراسیون را پاره کرد

رئیس فدراسیون با بک چشم به ابراهیم نگاه می‌کرد و با چشم دیگر به برگه برکناری از ریاست.

ولی ابراهیم  برگه رو به آرامی پاره کرد و گفت:

من بهت اعتماد دارم. می‌دونم می‌تونی بهتر بشی!   

اون آقا خیلی تعجب کرد. هیچی نگفت. فقط نگاهشون کرد.

ابراهیم و دوستش رضا با رئیس فدراسیون خداحافظی کردند و از انجا دور شدند.

چند هفته بعد، خبر رسید که اون آقا مهربون‌تر شده، دیگه بداخلاق نیست، و همسرش هم با حجاب میاد محل کار.

 

 

                                                                                                                                                       داستان شهید ابراهیم هادی برای کودکان -

رفتار رئیس سفدراسییون بعد از برخورد خوب ابراهیم با مردم و کارمندان اداره خیلی خوب شد

 

 

آقا رضا گفت:
— آقا ابراهیم! حق با تو بود خوب شد با اون بنده خدا حرف زدیم و اونو از کار برکنار نکردیم  حرف‌هات اثر کرد!

آقا ابراهیم لبخند زد و گفت:
— خدا کمک کرد.

بعد گفت:
— اگه می‌خوای کسی رو عوض کنی، باهاش دعوا نکن… با دلش حرف بزن!

 

 

 

پیوندها : ---------------------------------------------

   

شهید بابائی قهرمان ابرها

داستان شهدا برای کودکان و نوجوانان - شهید عباس بابایی

   


نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر
تمامی خدمات و محصولات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است. .
facebooktwiteryoueitaa