https://eitaa.com/@-a-zahraei
menusearch
shahidoshahed.ir

سایت شهید و شاهد .مطالبی در خصوص شهدای ایران و جهان از صدر اسلام تا .. ,

درباره ما
به نام خدای شهدا .... مطالب، خاطرات و داستانهای شهدا از مدت ها قبل به صورت جسته و گریخته می‌خواندم و هم چنان این توفیق به لطف خداوند ادامه دارد. از خداوند منّان سپاسگزارم که توانسته ام مدتی از عمرم را با یاد و خاطرات شهدا سپری کنم، و این مساله برکات زیادی به همراه داشته است. همیشه دوست داشتم داستانهای زیبای شهدا را که از لا به لای کتابها خوانده بودم و بر صفحه ذهنم نقش بسته بود، برای دیگران بازگو کنم، تا آنها نیز بهره مند شوند . بالاخره این مساله محقق شد و خداوند بزرگ توفیق داد با راه اندازی سایت « شهید و شاهد » بتوانم این مطالب را از طریق بستر فضای مجازی و اینترنت به شما عزیزان و هموطنان خوبم انتقال دهم. هدف از انجام این کار : 1- معرفی هر شهید در یک مقاله و معرفی کتاب و منبع آن است. 2- در سایت « شهید و شاهد » تعدادی از شهدا را یک جا معرفی نموده ایم و علاقمندان یه این حوزه راحت تر می‌توانند با شهدا و کتاب های منتشر شده دسترسی پیدا نمایند. معمولاً مطالبی خواندنی از شهید پیش روی شما قرار می‌گیرد که تاثیر گذارتر باشد. 3- عزیزانی که دوست دارند شهیدی را با مطالب خواندنی معرفی نمایند، می‌توانند با ما ارتباط برقرار نمایند تا خاطرات آن شهید را در این سایت منتشر نماییم .4- عزیزانی که دوست دارند در این حوزه فعالیت نمایند و دوست دارند بیش از پیش با شهدا باشند با جان و دل از حضور، فعالیت و همکاری‌ آنها با سایت « شهید و شاهد » استقبال می‌نماییم .--- مدیریت سایت - خرداد ماه 1403
رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب امروز زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
شهید جمهور
شهید جمهور شهید خدمت، سید ابراهیم رئیسی
تازه ها
شهید سید مرتضی دادگر - شهید ی که قرض مرا ادا کرد.
شهید سید مرتضی دادگر - شهید ی که قرض مرا ادا کرد. -
شهید سید مرتضی دادگر، شهیدی از استان مازندران و شهرستان ساری است. این شهید عزیز 9 سال پس از شهادتش توسط گروه تفحص شناسائی شد و به زادگاهش انتقال داده شد. ماجرای ادای قرض فردی که او را شناسائی کرده بود، انسان را به آیات قران بیشتر معتقد می‌کند. با جستجوی « شهید سید مرتضی دادگر، شهیدی که قرض مرا ادا کرد » در « سایت شهید و شاهد » از این ماجرای جالب بیشتر مطلع شوید.
داستان شهدا، کودکان - ابراهیم باقری
داستان شهدا، کودکان - ابراهیم باقری -
خانه زیبائی بود. در حال نگاه کردن به در و دیوار خانه بودم که دو تا اسکیت آویزان روی دیوار توجه مرا  جلب کرد .  ابراهیم که دید من به اسکیت ها خیره شده ام، به من گفت : می‌دانی این اسکیت برای کیست ؟  گفتم شما بگوئید .  شهید باقری گفت : ...
داستان کودکانه شهید ابراهیم هادی -126
داستان کودکانه شهید ابراهیم هادی -126 -
ابراهیم توی خونه به اعضای خانواده به خصوص به خواهرش  کمک می‌کرد . ابراهیم  همیشه به خواهرش سفارش حجاب می‌کرد.  او می‌گفت دختری که  حجاب و پوشش مناسبی داشته باشه، از آرامش خاصی برخوردار هست و خداوند اون رو بیشتر دوست داره  . 
داستان کودکانه شهید ابراهیم هادی -دعا
داستان کودکانه شهید ابراهیم هادی -دعا -
همین موقع بود که یه مردی سراسیمه وارد ورزشگاه شد. اون مرد تنها نبود، بلکه یه بچه کوچک هم توی بغلش داشت .  اون مرد خیلی ناراحت بود. اون مرد مسئول ورزشگاه یعنی حاج حسن را می‌شناخت .  او با صدای لرزان رو کرد به حاج حسن و گفت : حاج حسن کمکم کن ! بجه ام مریضه ،حالش اصلاً خوب نیست. هر دکتری برده ام نتونسته کاری براش انجام بده!!
<
ارتباط با ما
شماره همراه : 09389375545
آدرس پست الکترنیک : zahraee5050@gmail.com
تمامی خدمات و محصولات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است. .
facebooktwiteryoueitaa