

خاطرات و داستان هایی از زندگی شهید ابراهیم هادی ، همراه با تصاویر . برگرفته از کتاب « سلام بر ابراهیم 1 ».
شهید بابایی در دوران دانش آموزی چگونه به سرای دار مدرسه کمک نمود. 
بعد از حمله ناموفق داعش به سامرا برای اشغال این شهر و عملیاتی که با حضور مستقیم حاج قاسم انجام شد و مانع توفیق داعش شد ، من ایشان را در سوریه ملاقات کردم . طی جلسه ای حاج قاسم گزارش عملیات و اتفاقات آن را تشریح کرد. وقتی از ایشان سئوال کردیم حالا چه پیش خواهد آمد و چه می شود؟ حاج قاسم جواب داد :« سه سال طول خواهد کشید تا داعش را نابود کنیم . سه سال زمان نیاز داریم .» حاجی این را در حالی به ما گفت که هیچ سیستم ستادی این تحلیل را به او ارائه نداده و فقط نظر شخص خودش بود که درست هم از آب در آمد .سه سال و نیم بعد بود که حاج قاسم آن نامه معروف را به رهبر انقلاب داد و خبر از نابودی داعش داد .
دو سال قبل از این که آمریکایی ها وارد سوریه بشوند ، حاجی گفت : « برنامه ی آمریکایی ها این است که خودشان را از عراق به شرق رودخانه ی فرات برسانند ، این منطقه را بگیرند و در آن جا مستقر شوند . »
منظور حاجی از شرق رودخانه ی فرات ، منطقه ی مثلثی شامل استان های « رقه »، « حسکه » و بخشی از « دیرالزور » بود که اصطلاحاً به آن « جزیره » می گویند .
من از ایشان پرسیدم : « شما اطلاع خاصی داری ؟ گزارش یا خبری در این باره آمده ؟ » گفت : « نه ، این خیلی طبیعیه ، اگر نقشه را جلوی خودمان پهن کنیم ، خوب متوجه می شویم این ها می خواهند همچنین کاری بکنند. » دقیقا آمریکایی ها همان کار را کردند و در منطقه جزیره مستقر شدند .
بعد از استقرار آمریکایی ها در جزیره ، حاجی تحلیل جدیدی ارئه داد . آمریکایی ها در منطقه ی « تنف » در جنوبی ترین منطقه مرز بین عراق و سوریه حضور داشتند . در جزیره هم که بودند فاصله ی بین این دو منطقه یک مسافت دویست سیصد کیلو متری بود. نظر حاج قاسم این بود که آن ها می خواهند این دو نقطه را به هم متصل کنند و با استقرار نیروهایشان در این منطقه ، بین سوریه و عراق حائل ایجاد کنند .
حاج قاسم تصمیم گرفت مانع این امر شود و گفت : « ما باید به سرعت خودمان را به مرز عراق برسانیم .» این اتفاق افتاد و نیروهای ما در عرض کمتر از دو ماه با گرفتن « دیرالزور » و « میادین » ، خودشان را به بوکمال رساندند و آن منطقه را از دست آمریکایی ها خارج کردند. این حرکت به قدری برای آمریکایی ها سنگین در آمد که هنوز هم از این که نتوانستند به موقع عمل کنند ، عصبانی و ناراحت هستند و مانندد خاری در گلویشان مانده است .
برگرفته شده از کتاب « متولد مارس »
به اهتمام : علی اکبر مزدآبادی
ناشر ک یا زهرا « سلام الله علیها »
پیوندها :
حاج قاسم ، مردم دوست ، نترس و انقلابی بود - ویدیو
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
.png)
.png)
.png)
.png)