menusearch
shahidoshahed.ir

شهید ترور، ابراهیم باقری ,

۱۴۰۳/۷/۱۹ پنج شنبه
(5)
(0)
شهید ترور، ابراهیم باقری
شهید ترور،  ابراهیم باقری

 

شهید ابراهیم باقری فردی دلسوز و پایبند به ارزشهای مذهبی و اعتقادی و پیرو رهبری بودند. ایشان در وصیتی فرزندان خود را به پیروی از فرامین مقام معظم رهبری فرا می‌خواند و توصیه می‌کند در این امر جدی و کوشا باشند.

 

شهیدی که پرندگان برای او نوحه‌سرایی می‎‌کردند
وقتی رسیدیم بالای سر شهید، انگار یکی او را به سمت قبله کرده بود، چند پرنده سپیده صبح آمده بودند بالای سر شهید و بی‌قراری می‌کردند، انگار برای شهید نوحه سرایی می‌کردند.

فرزند شهید ابراهیم باقری روایتی را از پدر شهید خود این گونه نقل کرده است:

پدرم هنگامی که رفته بودند تهران برای ملاقات سردار جعفری، خواهرزاده پدرم هم همراهشان بودند.

 

تصویر شهید ترور شهید ابراهیم باقری

شهید ترور، شهید ابراهیم باقری

ایشان برایم تعریف کردند:

صبح که دایی از خواب بلند شدند به من گفتند دیشب خواب دیدم که شهید شدم و داستان خواب را برایم این گونه تعریف کردند و گفتند: دیدم داخل یک کوه و بیابان هستم که شب هست و گویا فرزند کوچکم نیز همراهم هست؛ دیدم ۳ نفر در تاریکی شب دنبال من هستند ( ۳ نفر خیلی آدم نورانی بودند با لباس سفید )، یکی از این سه نفر جلو آمد و گفت: ای ابراهیم، زمانت در دنیا دیگر تمام شده است، خودت را آماده کن، باید با ما بیایی.

گفتم: این بچه را چکار کنم همراهم هست و خیلی کوچک است، می‌ترسد!. گفتند شما نگران فرزندتان نباشید، ما خودمان از او مراقبت می‌کنیم.

گفتم من دنبال کاری آمدم؛ چند کار ناتمام دارم هنوز انجام ندادم! گفتند ۶ ماه دیگر بیشتر وقت نداری اما دوباره در این بیابان در دل شب به دنبالت می‌آییم، خودت را آماده کن.

دقیق پدرم ۶ ماه بعد از آن خواب در ارتفاعات کوه بمو منطقه کردستان در ماه مبارک رمضان شهید شدند و هنگام شهادت روبه قبله افتاده بودند.

همرزمان پدرم گفتند: وقتی رسیدیم بالای سر شهید، انگار یکی او را به سمت قبله کرده بود، چند پرنده سپیده صبح آمده بودند بالای سر شهید و بی‌قراری می‌کردند، انگار برای شهید نوحه سرایی می‌کردند.

گفتند هر کاری کردیم پرنده ها از آنجا دور نشدند و از ما نمی‌ترسیدند و تا وقتی که پیکر شهید را از آنجا منتقل کردیم، آن‌ها هم آنجا بودند (احساس کردیم این پرنده‌ها طبیعی نیستند).

بعدها متوجه شدم پدرم خواب را برای مادرم تعریف کرده بودند و گفته بودند من دیگر ماندنی نیستم و باید بروم و تو خودت را آماده کن و بار آخر هم از مادرم خداحافظی کرده بودند و گفته بودند دیگر برنمی‌گردم.

 

پرندگانی که در وصف شهدا نوحه سرائی می‌کنند .

چند پرنده سپیده صبح آمده بودند بالای سر شهید و بی‌قراری می‌کردند، انگار برای شهید نوحه سرایی می‌کردند.

 

 

ماجرای هدیه ای که شهید ابراهیم باقری به فرزندش داد.

 شهید ابراهیم باقری، دلاورمرد روستای کُل‌کُل چرداول ایلام که در تاریخ ۵ شهریور۱۳۸۸ توسط منافقین در کردستان به شهادت رسید.

همسر شهید می‌گوید: پسرم مجید خیلی دوست داشت که یک اسکیت برایش بخریم و به خاطر ملاحظاتی مخالفت می‌کردم.

یک روز برادرم آمد و گفت : خواب ابراهیم را دیده که دستانش گل آلود بود و وقتی علت را پرسیدم مرا به یک خانه برد و گفت: این خانه را خودم ساختم.

وارد خانه شدیم که بسیار زیبا بود و در کمال تعجب دیدم یک اسکیت روی دیوار آویزان است او گفت: مجید اسکیت می‌خواهد و من هم برایش خریدم ولی نگرانم زمین بخورد.

همسر شهید به برادرش می‌گوید: اتفاقاً مجید اسکیت می‌خواهد و من هم ملاحظاتی برای خرید دارم و نگرانم کسی در محل اسکیت بخواهد و نداشته باشد و شرمنده شویم.

یک روز یک مسابقه در مدرسه و بعد در استان برگزار شد و یک کارتن را به عنوان جایزه از طریق پست برای مجید آوردند.

شب قبل پدرش را در خواب دیدم که گفت: فردا یک هدیه به مجید خواهم داد.

کارتن را که باز کردیم دیدیم یک جفت اسکیت درست به اندازه پای مجید است.

آن را هدیه ابراهیم دانستم و به فرزندم دادم. مجید هر روز در خیابان اسکیت را مشترک با همه بچه های محل استفاده می‌کرد و خوشحال بود از هدیه منتسب به پدرش.

 

مسیر شهدا ادامه راه و روش امام حسین است .

مسیر و راه شهدا ادامه مسیر حضرت سید الشهداء علیه السلام است.

 

شهید ابراهیم باقری در عالم رؤیا به فرزندش آرامش می‌دهد.

 

فرزند شهید ابرهیم باقری نقل می‌کند : خواهرم دانشگاه قبول شد؛ دوری و فراقش برای ما خیلی سخت بود، چون هنوز یک سال از شهادت پدرم نگذشته بود. بعد از رفتن پدر حس وابستگی عجیبی نسبت به خواهرم پیدا کرده بودیم. خواهرم در نبود پدر خیلی بی‌تابی می‌کرد. او مثل بیشتر دخترها بابایی بود. دانشگاهی که او قبول شده بود در تبریز بود. فاصله‌ی شهر ما ایلام تا تبریز حدود چهارده ساعت با اتوبوس بود. بیشتر هم‌اتاقی‌هایش ترک آذربایجان بودند. زیاد فارسی صحبت نمی‌کردند تا خواهرم در خوابگاه بتواند با آنها هم کلام شود.

او تعریف می‌کرد: " یه شب خیلی برای بابا گریه کردم. درعالم رؤیا دیدم که پدرم اومد و گفت دخترم بیا تا جایگاهم رو نشون بدم. خواهرم می‌گفت پدر رو به من کرد و گفت: خودت نگاه کن ببین بابات کجاست؟!خواهرم ادامه داد، کنار پدرم گلهای قشنگی دیدم که مشابهی در دنیا نداشتند. از بابا سوال کردم : بابا این همه ختم قرآن، عاشورا، ختم صلوات فاتحه و... شما متوجه اونها می‌شید؟

پدرم به او گفته بود: دخترم همه‌ی اینها رو متوجه می‌شم. از بین فامیل این چند نفر هستن که از بقیه بیشتر به من توجه می‌کنن. اسم تک‌ تک آن خانم‌ها و آقایان را به خواهرم گفت. خواهرم بعد از بیدارشدن بلافاصله با مادرم تماس گرفت و جریان خواب را برایش تعریف کرد. او می‌گفت صبح که از خواب بیدار شدم یک آرامش عجیبی داشتم.. دورادور آن افرادی را که پدرم در خواب نام برده بود را زیرنظر داشتیم. با چشم خود دیدیم واقعأ آن چند نفر به‌طور ویژه برای پدرم ختم قرآن، زیارت عاشورا، صلوات و... هديه می‌کردند.

 

 

تصویر قبر شهید ابراهیم باقری از ایلام

تصویر قبر شهید ابراهیم باقری در شهرستان چرداول

خلاصه ای از زندگی شهید ابراهیم باقری

خلاصه زندگی شهید از زبان فرزند شهید  :  شهید ابراهیم باقری در نخستین روز از شهریورماه ۱۳۴۱ در یک خانواده مذهبی در بخش آسمان‌آباد شهرستان چرداول دیده به جهان گشود. در سال ۱۳۶۰ وارد خدمت مقدس سربازی شد بعد از دوره آموزش سربازی به کردستان اعزام شد و در همان سال‌ها طی درگیری با نیروهای کومله و دمکرات بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه پای چپ، به افتخار جانبازی‌ نائل آمد.

در سال ۱۳۷۰ به عضویت رسمی سپاه پاسداران و تیپ امیرالمومنین (ع) درآمد 

فرزند شهید باقری بیان کرد: در سال ۱۳۸۸ به علت ناامن بودن منطقه مرزی کردستان برای امنیت منطقه و مبارزه با منافقین، قاچاقچیان صلاح و مهمات و اشرار مسلح به نوار مرزی «شیخ‌صله» ارتفاعات «بمو» منطقه عمومی اورامانات اعزام شد و با وجود سال‌ها خدمت در مناطق جنگی و چندین بار مجروحیت در زمان جنگ و داشتن مشکل جسمی به خاطر عشق به وطن و تلاش برای امنیت مردم و کشور عزیزمان تا سال ۱۳۸۸ در این منطقه خدمت کرد.

شهید باقری در ۱۳۸۸ پس از برخورد با گروهک ضدانقلاب و قاچاقچیان سلاح و مهمات و اشرار،  بر اثر اصابت چندین گلوله در میان ۳۳ شهید ترور استان ایلام قرار گرفت و شهید باقری به آرزوی دیرینه خود که شهادت در راه خدا است نائل آمد.

مزار این شهید بزرگوار در زادگاهش یعنی روستای کُل کُل ازتوابع بخش آسمان‌آباد در شهرستان چرداول قرار دارد.

 

پیوند ها :

زندگی نامه شهید ترور، ابراهیم باقری

- شهید ابراهیم هادی

- ورود کبوتر به منزل شهید حسن طاهری پس از شهادت شهید تا مدتها به نقل از مادر و خواهر شهید.

 

 

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

5 نظر
قاسمی
پنج شنبه بیست و ششم مهر ۰۳
پاسخ
(1)
()
قاسمی
شهيد باقري روحت شاد🌹🌹
🇮🇷
یکشنبه بیست و دوم مهر ۰۳
پاسخ
(2)
()
🇮🇷
شهيد باقري ميشه به ما هم نظر کني😔😭💔
سینا فیضی زاده
شنبه بیست و یکم مهر ۰۳
پاسخ
(3)
()
سینا فیضی زاده
چه خوب بسيار عالي من دوست دارم با اين شهيد بيشتر آشنا بشم🌹🌹🌹
حسنی
شنبه بیست و یکم مهر ۰۳
پاسخ
(3)
()
حسنی
شهيد بچه کدام استان هستن؟
پاسخ مدیر سایت
شهید ابراهیم باقری اهل شهر ایلام هستند . ان‌شاءالله به زودی زندگی نامه کامل این شهید روی سایت بارگذاری خواهد شد. شادی روح تمامی شهدا به خصوص این شهید عزیز صلوات .
پاسخ مدیر سایت
محسن احمدی
جمعه بیستم مهر ۰۳
پاسخ
(6)
()
محسن احمدی
روحش شاد ويادش گرامي باد بزرگ مرد🌷🌷
تمامی خدمات و محصولات این سایت، حسب مورد دارای مجوزهای لازم از مراجع مربوطه می‌باشند و فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است. .
aparatgooglefacebooktwiteryou